خلاصه

افسردگی اختلالی است که در آن خلق و نیروی زیستی فرد کاسته شده و انسان به نقطه پریشانی می‌رسد در چنین شرایطی «خود» ممکن است بی ارزش به نظر برسد و جهان‌معنای خود‌را از دست بدهد و احساس بدبختی، بیچارگی و ناامیدی در فرد پدید آید.‌و خلق‌حاصل مجموعه واکنش‌های عاطفی در یک زمان معین است. به عبارت دیگر «خلق یک استعداد‌عاطفی زیر بنایی است که آکنده از گرایشهای هیجانی و غریزه بوده و‌به حالتهای روحی‌ما جنبه‌مطبوع و‌یا نامطبوع می‌دهد وبین دو‌قطب لذت‌و درد نوسان می‌کند». شخص افسرده ممکن است به طور واقعی یا غیر واقعی (عینی و ذهنی) به فکر شکستها و ناکامیهایش باشد و آینده در نظر او توام با بی پنهای و ناامیدی جلوه کند.